Nach Genre filtern
نسخه صوتی کتاب «کلارا و خورشید» نوشته کازوئو ایشی گورو، داستان ربات دوستداشتنی و جذابی است که رفتاری متفاوت از دیگر رباتها دارد. راوی داستان همین ربات است. او در یک مغازه کنار ربات دیگری به نام رزا برای فروش گذاشته شده است. رباتها فرصت دارند در مغازه برای مدت کوتاهی پشت ویترین بروند و در آنجا منتظر بمانند تا خریده شوند. این رباتها برای کودکان ساخته شدهاند. کلارا پشت شیشه منتظر است تا کسی او را بخرد اما جدای از خریده شدن برخلاف بقیه رباتها او عاشق این است که خیابان را ببیند، دوست دارد آدمها و پیاده رو را ببیند و بفهمد بقیه رباتها چهکار میکنند و چطور زندگی میکنند. rkarimabadi
- 63 - 63 | خانم مدیرFri, 28 May 2021 - 13min
- 62 - 62 | جداییFri, 28 May 2021 - 05min
- 61 - 61 | دیدار مجدد کاپالدیFri, 28 May 2021 - 06min
- 60 - 60 | کالجFri, 28 May 2021 - 04min
- 59 - 59 | فصلها، سالهاFri, 28 May 2021 - 09min
- 58 - 58 | ناامیدی
مادر و دکتر رایان هر روز بر روی اینکه جوزی در بیمارستان بستری نشود توافق میکردند ولی باز فردا بر روی این موضوع بحث میکردند.
Fri, 28 May 2021 - 14min - 57 - 57 | دیدار دوباره
آنچه که میدیدم هفت چهره از خورشید بود، در لایههای اول بسیار عبوس و سرد بود، اما در لایههای پایینتر مهربان و شوخ طبع بود.
Fri, 28 May 2021 - 15min - 56 - 56 | دستاویزFri, 28 May 2021 - 02min
- 55 - 55 | خلسهFri, 28 May 2021 - 06min
- 54 - 54 | ماشین کوتینگز جدید
ماشین کوتینگز بود اما بسیار بزرگتر و آلودگی بیشتری تولید میکرد ولی مطمئن بودم که ماشین کوتینگز نبود چون رنگ زردش متفاوت بود.
Thu, 27 May 2021 - 08min - 53 - 53 | آماده شدن برای دریافتThu, 27 May 2021 - 04min
- 52 - 52 | آرامش بعد از طوفانThu, 27 May 2021 - 02min
- 51 - 51 | مدیر ساکت رستوران
نمیدونستم که مدیر رستوران به حرفهای ما گوش میده یا نه، اما به تاریکی بیرون پنجره خیره شده بود و بهنظر نمیرسید صحبت جذابی را شنیده باشه.
Thu, 27 May 2021 - 25min - 50 - 50 | تئاتر
لحظهای فکر کردم که انسانها با هماهنگی هم اطراف نور چراغ خیابان جمع شدهاند اما دیدم که جمعیتی میاد و جمعیت دیگهای پراکنده میشه.
Thu, 27 May 2021 - 20min - 49 - 49 | رستوران سوشی
در انتظار نیروی معجزه گر خورشید بودم ولی فکر میکردم خیلی بیادبانه هست که انتظار پاسخ فوری داشته باشم.
Thu, 27 May 2021 - 13min - 48 - 48 | در جستجوی ماشین کوتینگز
بدنبال ماشین کوتینگز تمام خیابانها و محوطهها رو گشتیم. پر هنوز نمیدونست که من چکار میخواستم بکنم.
Thu, 27 May 2021 - 25min - 47 - 47 | گوشتمون را خودمون چرخ میکنیمThu, 27 May 2021 - 05min
- 46 - 46 | پرترهFri, 21 May 2021 - 42min
- 45 - 45 | ساختمان کاپالدیFri, 21 May 2021 - 02min
- 44 - 44 | در راه آتلیهFri, 21 May 2021 - 09min
- 43 - 43 | آپارتمان دوست
آپارتمان دوست یک خانه بزرگ قدیمی بود. از پنجره سالن اصلیاش خانههای دیگری در آن سوی خیابان پیدا بود.
Sun, 16 May 2021 - 16min - 42 - 42 | زمزمهSun, 16 May 2021 - 03min
- 41 - 41 | ملانیا
به من زل زده بود، اما چهرهاش نه مهربون بود و نه اخمآلود. به من گفت که باید مراقب آن حرام زاده باشم
Sun, 16 May 2021 - 05min - 40 - 40 | در جستجوی ماشین کوتینگزSun, 16 May 2021 - 08min
- 39 - 39 | آشتیFri, 14 May 2021 - 05min
- 38 - 38 | یک قرارداد
خوشبختانه به یک توافق رسیدیم، شاید بهتر باشه بگم یک قرارداد، ولی نگرانم که هر چیزی این توافق را به خطر بندازه، اما امیدی برای جوزی، برای اینکه بهتر بشه وجود داره.
Fri, 14 May 2021 - 03min - 37 - 37 | ملاقات با خورشید
خیلی زود بستههای یونجه را تشخیص دادم، بعد هم یک صندلی تاشو را در اون نزدیکی دیدم. به آرومی روی صندلی نشستم و منتظر ظهور خورشید شدم.
Fri, 14 May 2021 - 09min - 36 - 36 | در مسیر انبارFri, 14 May 2021 - 06min
- 35 - 35 | زمانبندی در سفر
تصورم این بود که مسیرم به سمت انبار آقای مکبین بسیار هموار باشه ولی پستی و بلندیها تمام محاسباتم را به هم ریخت.
Fri, 14 May 2021 - 07min - 34 - 34 | ماموریت مهم
پاکت را برداشتم و به سمت خانه ریک رفتم، در ذهنم خانه ریک سادهتر از خانه حوزی بود اما هنگامی که خانه را دیدم بسیار سادهتر بود.
Wed, 12 May 2021 - 41min - 33 - 33 | تلاش برای آشتی
پس از مدتی کاغذ را پاره و محکم مچاله اش کرد. روی مبل دکمهای نشستم و آماده بودم که هرموقع خواست با من صحبت کنه. دیدم که مدادش را دوباره برداشت و شروع به نقاشی کرد. بعد نقاشی را تا کرد و داخل پاکت گذاشت.
Wed, 12 May 2021 - 07min - 32 - 32 | نشدنیه
جوزی گفت:«ببین مشکلی ندارم که به حرفهای خصوصی ما گوش بدی، اما تو نمیتونی جای ریک را برای من پر کنی.»
Wed, 12 May 2021 - 02min - 31 - 31 | ارتقانیافته
ریک داخلش نوشته بود:«ای کاش میتونستم برم بیرون و راه برم و بدوم و اسکیت بازی کنم و توی دریاچه شنا کنم. ولی نمیتونم چون مامانم شجاعت داره. بنابراین باید بمونم تپی تخت و مریض باشم. خیلی از این بابت خوشحالم. واقعا خوشحالم.»
Wed, 12 May 2021 - 09min - 30 - 30 | موجود کوچیک و بیصورت
تصویر میسی و دختر دست دراز بود. اگر بخاطر ابر بالاش نبود، اصلا به نظر نمیرسید که اون تصویر یک فرد هست. ریک بالاش نوشته بود ...
Wed, 12 May 2021 - 05min - 29 - 29 | قبیله چشمی
ریک گفت:«چیزی که اذیت طرز ذل زدنشون به دختره هست. مطمئن نیستم چی باید بنویسم، یک ابر بزرگ هم برای دختره کشیدی. چشمهاشون واقعا زنندهاست»
Wed, 12 May 2021 - 03min - 28 - 28 | آغاز مرحله سوم ملاقاتها
روزهایی رسید که دیگه ابربازی خنده به همراه نداشت، ریک برای پر کردن ایرهای داخل نقاشیها زمان بیشتری نیاز داشت و گاهی یا تفکر مدتها به آنها نگاه میکرد
Wed, 12 May 2021 - 01min - 27 - 27 | افزایش تنش
کم کم نقاشیها از حالت خاطره بازی تبدیل به موضوعات پیچیدهتری شد و ریسک دیگه به سرعت برای ابرها کلماتی نمنوشت و برای نوشتن هرکدوم از کلمات بسیار فکر میکرد و در سکوت فرو میرفت.
Mon, 10 May 2021 - 02min - 26 - 26 | ابربازی
جوزی گفت:«فکر میکنم تو به اون پرترهای که اون مرد توی شهر داره از من میکشه حسادت میکنی» ریسک گفت:«من چرا باید به یک پرتره حسادت کنم؟» جوزی گفت:« چون اون بخشی از بودن من توی جهان بیرونه و تو نگرانی که مانعی برای نقشهامون باشه.»
Mon, 10 May 2021 - 12min - 25 - 25 | سنجش راهها
همچنان منتظر بودم و تعجب کرده بودم که چرا خورشید هنوز کمک مخصوص خودش را برای بهبود جوزی نفرستاده، برای همین به این فکر میکردم که شاید باید از طریقی توجه خورشید را به شرایط جوزی جلب کرد
Mon, 10 May 2021 - 07min - 24 - 24 | عواقب سفر به آبشار مورگان
در آن لحظات برام بیشتر واضح میشد که انسانها برای فرار از تنهایی دست به چه کارهای پیچیدهای میزنند که درکش برام دشوار بود.
Mon, 10 May 2021 - 01min - 23 - 23 | باید دوستان خوبی باشیم
معلوم بود که میخواد تنها باشه و به طراحیش ادامه بده، برای همین از اتاق خارج شدم و در پاگرد ایستادم.
Mon, 10 May 2021 - 03min - 22 - 22 | شبیه سازی
با نزدیکترشدن به آنچه در نظر طرح زمینی در دوردست بود، متوجه شدم که آنها گوسفند هستند، گوسفندانی مهربان. مخصوصا چهار گوسفندی که در کنار هم بودند بسیار مهربانتر بودند.
Mon, 10 May 2021 - 04min - 21 - 21 | آبشار مورگان
برخلاف خیابان کنار فروشگاه، ماشینها از هر دو سمت خیابان حرکت میکردند، اما به طرز عجیبی هیچگاه به هم برخورد نمیکردند. بالاخره در انتهای جاده آبشار پدیدار شد.
Sun, 09 May 2021 - 20min - 20 - 20 | دوراهی
حتما نشانههایی بود، اما من دقت نکرده بودم. حالا باید انتخاب میکردم. با توجه به لحن کلام مادر و صحبت دقیق جوزی، سرجای خودم نشستم.
Sat, 08 May 2021 - 14min - 19 - 19 | مادر از من خوشش اومده
مادر من را با آشپزخونه صدا کرد و از من پرسید که از بودن با آنها خوشحال هستم یا نه؟ گفتم بله حتما. مادر گفت از وقتی اومدی اینجا جوزی خیلی شادتره، داری خیلی خوب عمل میکنی.
Sat, 08 May 2021 - 03min - 18 - 18 | عکسهایی ازگذشته
درست قبل از ناهار بلند شد، با اینکه خسته بود جعبهای از زیر تخت بیرون آورد و عکسهای دوران کودکی را نشانم داد.
Sat, 08 May 2021 - 05min - 17 - 17 | نگرانی در مورد تو کار منه
جوزی حالش کمی بد شد و من به مادر خبر دادم. دکتر بعد از معاینه جوزی گفت چیزی نیست، مادر با جوزی قول و قراری گذاشت.
Sat, 08 May 2021 - 02min - 16 - 16 | بعد از دورهمی
انسانها اغلب احساس نیاز میکردند تا جنبهای از خودشون را برای رهگذران به نمایش بگذارند و بعد از اینکه زمان نمایش میگذشت دیگه خیلی مهم نبود.
Sat, 08 May 2021 - 02min - 15 - 15 | دورهمی برای بچههای ارتقایافته
جوزی من را به مهمانان حاضر در پلان آزاد معرفی کرد، دختر دست دراز جلو اومد و به من سلام کرد، من ساکت موندم، در انتظار صحبتی از جوزی بودم تا بفهمم چگونه باید پاسخ بدهم.
Fri, 07 May 2021 - 40min - 14 - 14 | باید بتونی با بقیه هم کنار بیای
هنگام شام صحبتهای لطیف و دلنشینی بین مادر و جوزی رد و بدل شد.« مادر اگر نمرههای امسالم خوب باشه بازهم باید به حضور در این دورهمیها ادامه بدم؟» مادر گفت: «بله، تنها باهوش بودن کافی نیست. باید بتونی با بقیه هم کنار بیای»
Fri, 07 May 2021 - 03min - 13 - 13 | ریک
سن اونرا پانزده سال تخمین زدم هرچند که آنجا که ایستاده بود تنها سایه تیرهرنگی از اون معلوم بود، به من نگاه نکرد و تنها با جوزی حرف زد.
Fri, 07 May 2021 - 16min - 12 - 12 | قهوهٔ عجلهای
متوجه شدم جزیره آشپزخونه نقش مهمی در خانه داره، برای همین تمام مسیریابیهام را براساس اون انجام دادم. آشپزخونه جایی بود که هنگام قهوهخوردنهای عجلهای مادر اونجا مینشستیم
Wed, 05 May 2021 - 19min - 11 - 11 | دوست مصنوعی
به انتهای فروشگاه منتقل شده بودم و از اونجا به سختی جلوی فروشگاه را میدیدم، اما بخاطر شکل سقف فروشگاه خیلی پیشتر از همه صدای آمدنش را شنیدم.
Wed, 05 May 2021 - 14min - 10 - 10 | مرد گدا و سگش
روز چهارم بود. از لابهلای رهگذران میتونستم مرد و گدا و سگش را ببینم که روی زمین دراز کشیدند و تکان نمیخوردند، به وضوح معلوم بود که مردهاند. اما رهگذران این را نمیدانستند و این من را غمگین میکرد.
Wed, 05 May 2021 - 05min - 9 - 9 | گروه مستقل
چند روز بعد دیگه هیچ شکی برام باقی نمونده بود. بی۳ها سعی داشتند برای خودشون گروهی مستقل تشکیل بدهند و خودشون را از ایافهای قدیمی مجزا کنند.
Wed, 05 May 2021 - 02min - 8 - 8 | همه موقعیتهای فروشگاه به یک اندازه خوبند
شروع روز اصلا طوری نبود که گواه این باشه که قرار اتفاقی به این بزرگی بیافته، نه تاکسیها سریع تر حرکت میکردند، نه رهگذران. نه کرکره زودتر بالا رفت و نه مدیر طور دیگهای به ما سلام کرد.
Wed, 05 May 2021 - 02min - 7 - 7 | بچهها این مدلیاند
بگذار یک چیزی بهت بگم کلارا، بچهها همیشه قول میدن. میان لبه پنجره و همهجور قولی میدن. قول میدهند که برگردن. ازت میخواد نگذاری که کسی دیگه تورو ببره.
Wed, 05 May 2021 - 08min - 6 - 6 | ماشین کوتینگز
چند روز بعد ماشین کوتینگز سروکلهاش پیدا شد. قرار بود کار عجیبی انجام بده. راننده های تاکسی اصلا از این جریان خوششون نمیآمد. ماشین کوتینگز طوری طراحی شده بود که آلودگی بیشتری تولید کند.
Tue, 04 May 2021 - 07min - 5 - 5 | نوبت ما در ویترین تمام شد
در پایان روز پنجم مدیر کرکره را پایین کشید و برخلاف روزهای گذشته که ما را تشویق میکرد، بدون کلامی رفت و ما در تاریکی بر روی مبل راهراه باقی ماندیم
Tue, 04 May 2021 - 03min - 4 - 4 | میآی، مگه نه؟
جوری و مادرش از سمت مقابل خیابان به من خیره نگاه می کردند، در آخر مادر اجازه داد که مادر به سمت من بیاد. جویی گفت: « میآی، مگه نه؟»
Tue, 04 May 2021 - 08min - 3 - 3 | خانم فنجانیMon, 03 May 2021 - 11min
- 2 - 2 | وقتی بچهات تو را نمیخواهدMon, 03 May 2021 - 07min
- 1 - 1 | رکس ایاف پسرSun, 02 May 2021 - 28min
Podcasts ähnlich wie Klara and the sun | کلارا و خورشید
- El Partidazo de COPE COPE
- Herrera en COPE COPE
- The Dan Bongino Show Cumulus Podcast Network | Dan Bongino
- Es la Mañana de Federico esRadio
- La Noche de Dieter esRadio
- Hondelatte Raconte - Christophe Hondelatte Europe 1
- Dateline NBC NBC News
- 財經一路發 News98
- La rosa de los vientos OndaCero
- Más de uno OndaCero
- La Zanzara Radio 24
- Les Grosses Têtes RTL
- L'Heure Du Crime RTL
- El Larguero SER Podcast
- Nadie Sabe Nada SER Podcast
- SER Historia SER Podcast
- Todo Concostrina SER Podcast
- 安住紳一郎の日曜天国 TBS RADIO
- TED Talks Daily TED
- アンガールズのジャンピン[オールナイトニッポンPODCAST] ニッポン放送
- 辛坊治郎 ズーム そこまで言うか! ニッポン放送
- 飯田浩司のOK! Cozy up! Podcast ニッポン放送
- 吳淡如人生實用商學院 吳淡如
- 武田鉄矢・今朝の三枚おろし 文化放送PodcastQR