آواز نجات

انسان از لحاظ روحانی در زمستانی سرد و تاریک بود. اما مسیح که نور عالم است به این جهان آمد و با مرگش بر صلیب و قیام پیروزمندش از مردگان، بهار روحانی را برای بشر گناهکار میسر ساخت.‏

مسيح خود را فروتن ساخت و مرگ بر صليب را پذيرفت. خدا نيز او را بسيار سرافراز نمود و نامی برتر از همۀ نام‌ها به او بخشيد. خوب است که فروتنانه به مسيح ايمان آوريد تا در جلال او شريک شويد.‏

مسیح که خداوند جلال و پادشاه بود، فروتن شده، خود را خالی کرد و غلام و خادم همه شد. پسر یگانۀ خدا، به جهان آمد تا بشر را از اسارت گناه و شیطان و از موت و عذاب ابدی در جهنم نجات دهد.‏

معنای کریسمس، تجسم خدا است. مسیح خداوند، مقام شاهانۀ خود را ترک کرد و به‌صورت يک غلام درآمد. او به جهان آمد و در ميان ما زيست تا راه نجات را برای ما انسان‌های گناهکار فراهم کند.‏

معنای کریسمس، جسم گرديدن خدای ناديده است. عیسی مسیح خداوند، برای نجات انسان، در جسم انسانی به‌دنيا آمد. مسیح، جلال و شکوه آسمانی خود را کنار گذاشت و به این دنیا که در گناه سقوط‌ کرده، آمد.‏

مسیح کلمۀ خدا، دو هزار سال پيش، جسم گرديد و فیض و راستی الهی را با خود به این جهان آورد. با ایمان به مسیح، زندگی ما دگرگون می‌شود و می‌توانیم آرامش و شادی حقیقی را تجربه کنیم.‏

در زمان گذشته اشخاص جذامی، نجس محسوب می‌شدند و اجازۀ زندگی در میان مردم را نداشتند. گناهِ ما انسان‌ها نیز مثل جذام، مسری و کشنده است و تنها راه نجات و شفا، ایمان به مسیح خداوند است.‏

مسيح، نور حقیقی است و ما بايستی بر این نور شهادت دهیم. اگر با فروتنی، به عيسی و مرگ و قيامش ایمان بیاورید، این نور حقیقی، در قلب شما نيز ساکن می‌شود و صاحب حیات جاودانی می‌شويد.‏

انسان، اسیر گناه است و به‌خاطر ذات گناه‌آلود خود مرتکب گناه می‌شود. اما خبر خوش نجات این است که، خدای مقدس و پُرفيض در عیسی مسیح به این جهان آمد تا آدمیان را از گناه و عواقب آن برهاند.‏

مجوسیان، ستارۀ درخشان او را در آسمان دیدند و برای يافتن مسیح موعود به اورشلیم آمدند. سپس کودک را يافتند و روی بر زمين نهاده، او را پرستش کردند. اين بهترين واکنش، در ارتباط با ميلاد مسيح است.‏

در عهد عتیق، صدها پیشگویی درمورد مسیح وجود دارد که همۀ آنها به‌وقوع پیوسته است. این نشان می‌دهد که عیسی، همان مسیح و نجات‌دهندۀ عالم است و خدا بر تاریخ، حاکمیت مطلق دارد.‏

بدون نور الهی، زندگی در سیاهی می‌گذرد و اعمال مذهبی نمی‌توانند انسان را از این سیاهی نجات دهند. مسیح، نور جهان و تنها راه نجات بشر است. با ایمان به مسيح، نور الهی در زندگی شما خواهد تابید.‏

سعید، با اعمال مذهبی و تلاش زیاد سعی می‌کرد که آرامش حقیقی را به‌دست آورد اما بی‌نتیجه بود. تا‌اینکه با یک مسیحی راستين، آشنا شد و با مطالعۀ کتاب‌ مقدس و ایمان به مسیح، آرامش را دریافت کرد.‏

احمد خان که والی قسطنطنیه بود، در ماه رمضان تعدادی مبشر مسیحی و دکتر عاشر را برای شام دعوت کرد تا آنها را به اسلام دعوت کند، اما دکتر عاشر تنها راه نجات يعنی انجيل را با او در ميان گذاشت.‏

همۀ انسان‌ها گناهکارهستند و نتیجۀ گناه، جدايی از خدا و موت و هلاکت است. مسيح، تنها نجات‌دهندۀ بشر است و او به‌جای همۀ گناهکاران مجازات شد تا با مرگ خود بر صليب جریمۀ گناهان ما را بپردازد.‏

کتاب ‌مقدس، که شامل تورات و مزامير و نوشته‌های انبیاء و همچنین انجیل می‌باشد، کلام حقیقی و زندۀ خداست. کلام مقدس خدا، عهد عتيق و عهد جديد، همیشه پابرجا می‌باشد و هرگز زوال نخواهد پذيرفت.‏

برای قبول این ادعا که عهد عتیق و عهد جدید در کتاب‌ مقدس تحریف شده‌اند، هیچ انگیزه و دليل قابل‌قبولی وجود ندارد و تحریف کتاب‌ مقدس، امری محال محسوب می‌شود.‏

مردی که سرطان داشت، به‌وسيلۀ شخصی که در تصادف، فرزندانش را از دست داده بود، با محبت مسیح آشنا شد. همچنین مسیح زنده، با پسر جوانی که مشتاق داشتن رابطۀ واقعی با خدا بود، ملاقات کرد.‏

در یک خانوادۀ یهودی بزرگ شدم و در زندگی خود بسیار احساس خلأ می‌کردم. با خواندن تورات و پیشگویی‌های کتاب‌ مقدس دربارۀ آمدن نجات‌دهنده و مرگ و قیام او بود که من به مسيح ايمان آوردم.‏

مسيح، به توما فرمود، انگشت خود را به اینجا بیاور، دستهای مرا ببین، دست خود را بر پهلوی من بگذار و دیگر بی‌ایمان نباش بلکه ایمان داشته باش. توما گفت، ای خداوند من و ای خدای من.‏

عيسی مسیح، تنها راه نجات است. فقط از راه ایمان قلبی و اعتماد واقعی به مسیح و واقعيت مرگ و قيام اوست که می‌توانید فرزند خدا شوید و از سلطۀ گناه آزاد شده، حیات جاويدان را به‌دست آورید.‏

عیسی، بدون هيچ گناه و جرمی دستگیر و مثل يک جنايتکار به صلیب کشیده شد. او به‌خاطر نجات ما انسان‌های گناهکار، رنج صليب را تحمل کرد و پيروزمندانه اعلام نمود که تمام شد.‏

عیسی، به‌‍وسيلۀ يهودای خائن و افرادی که به او ایمان نداشتند، دستگیر و سرانجام ‌‌نزد فرماندار رومی پیلاتُس برده شد. پیلاتُس از عیسی سؤالاتی کرد و سپس اعلام نمود که در عیسی هیچ جرمی نیافته است.‏

مسيح برای شاگردانش دعا کرد که پدر آسمانی، آنان را از شرارت و شيطان محافظت کند و با راستی خود تقديس نمايد. او همچنين برای اتحاد ايمانداران خود دعا کرد تا مردم جهان بدانند که مسيح کيست.‏

مسيح به شاگردانش فرمود، من از نزد پدر آمدم و به جهان وارد شدم و اکنون جهان را ترک می‌کنم و به‌سوی پدر می‌روم. در جهان رنج و زحمت خواهید داشت. ولی شجاع باشید، من بر دنیا چیره شده‌ام.‏

مسيح به شاگردان خود فرمود، حکم من اين است که یکدیگر را دوست بدارید، همان‌طور که من شما را دوست داشتم. اگر به من آزار رسانیدند به شما نيز آزار خواهند رسانید.‏

عیسی به شاگردانش بيان نمود که می‌رود تا مکانی برای‌ ايشان آماده سازد، اما او روح‌القدس را به آنان می‌بخشد. عيسی به آنان اطمينان داد که بازگشت خواهد نمود و ايماندارانش را نزد خود خواهد برد.‏

عیسی مسيح، يک شب قبل از مرگ خود، با فروتنی پاهای شاگردانش را شست و به آنان فرمود، هيچ غلامی از ارباب خود و هيچ قاصدی از فرستندۀ خويش بزرگتر نيست.‏

عيسی مسيح فرمود، هر که به من ایمان بیاورد نه فقط به من بلکه به فرستندۀ من نیز ایمان آورده است. من نوری هستم که به جهان آمده‌ام تا هر که به من ایمان آورد در تاریکی نماند.‏

مسيح، مردی به نام ایلعازر را که دوستش بود پس از گذشت چهار روز از مرگ او، در حالی که بدنش متعفن شده بود، زنده کرد. این معجزه، نشان داد که او خداوند است، نه يک پيامبر معمولی.‏

مسيح فرمود، گوسفندان من صدای مرا می‌شنوند و من آنها را می‌شناسم و آنها به دنبال من می‌آیند. من به آنها حیات جاودان می‌بخشم و آنها هرگز هلاک نخواهند شد و هیچ‌کس نمی‌تواند آنها را از دست من بگیرد.‏

عیسی مسيح، مردی را که کور مادرزاد بود شفا داد و او را بينا کرد. فریسیان مذهبی، به‌خاطر اینکه عیسی آن مرد را در روز شنبه شفا داده بود، سرزنش کردند.‏

مسیح، تعلیم ‌داد که او نور جهان است. همانگونه که چراغی روشن در شب، لکّۀ کثيفِ روی لباس را نشان می‌دهد، زندگی پاک و مقدس و تعالیم شگفت‌انگیز عیسی، به مردم نشان می‌دهد که گناهکار هستند.‏

عیسی مسیح، با شروع عید خیمه‌ها به اورشلیم رفت و به تعلیم در معبد پرداخت. بسياری از اشخاصی که سخنان او را شنیدند به او ایمان آوردند اما عده‌ای ديگر، عصبانی شده و درصدد دستگیری او برآمدند.‏

هیچ‌کس خدای پدر را ندیده است به‌جز عيسی مسيح پسر خدا، که نجات‌دهندۀ آسمانی است. تنها مسيح که از جانب خدا آمده، پدر آسمانی را دیده است و هر که به او ايمان بياورد حيات جاودان می‌يابد.‏

عيسی مسيح، خدا را واحد و يکتا اعلام می‌کرد، اما او خدا را پدر خود نيز می‌خواند و خودش را با خدا برابر می‌ساخت. او فرمود، پدرم هنوز کار می‌کند و من هم کار می‌کنم.‏

عیسی مسیح، تعصّبات مردم را که از غرور و دل گناه‌آلود آنها سرچشمه می‌گرفت، نادرست می‌دانست. او انسانها را بدون درنظر گرفتن نژاد و ملّیت و جنسیّت، یکسان دوست می‌داشت.‏

عيسی مسيح فرمود، یقین بدان که هیچ‌کس نمی‌تواند به پادشاهی خدا وارد شود مگر آنکه از آب و روح تولّد یابد. آنچه از جسم تولّد بیابد، جسم است و آنچه از روح متولّد گردد، روح است.‏

عیسی مسیح، پس از ورود به معبد مقدس در اورشليم، یهوديان سودجو را بيرون راند. آنها با حرص و طمع خود، خانۀ خدا را به جايگاه مخفی دزدان تبديل کرده بودند.‏

وقتی یحیی عیسی را دید که به‌ طرف او می‌آید، گفت، نگاه کنید این است آن برّۀ خدا که گناه جهان را برمی­دارد. این است آن کسی که درباره­اش گفتم که بعد از من مردی می­آید که بر من تقدّم و برتری دارد.‏

کلام و شهادت انبيای کاذب برخلاف کتاب مقدس است. آنان برای انجام مقاصد خود، معجزه می‌کنند و قدرت‌شان از طرف شیطان است. هر که الوهیت مسیح و مرگ و قيام او را رد کند از طرف خدا نیست.‏

نيا‌ز‌های واقعی انسان فقط در عيسی مسيح برطرف می‌شوند چون او، مظهر خدا و خداوند است. آمرزش گناهان و حيات جاودانی با خدا که جزو نيازهای اصلی انسان است، در مسيح برای ما فراهم شده است.‏

ما باید هوشیار و حکيم باشیم و ببینیم معجزاتی که ظاهر شده، برای جلال نام خدا بوده یا خیر! معجزه‌ای که تمام جلالش به شخص معجزه‌کننده برسد، از طرف خدا نیست.‏

وقتی با روش‌های انسانی و تکیه بر قدرت و استعداد خود زندگی کنیم، شکست خواهیم خورد. اما زمانی که روش زندگی ما در اطاعت از خدا شکل گرفته باشد، زندگی مبارک و پُر‌ثمری خواهیم داشت.‏

عيسای مسيح، همانطور که به وسيلۀ انبياء پيشگويی شده بود و خودش نيز پيشاپيش به شاگردان اعلام نموده بود، به‌خاطر ما انسانهای گناهکار بر صليب قربانی شد و مرد، اما پس از مرگ، روحاً و جسماً از مردگان برخاست و زنده است.‏

عيسای مسيح، برۀ بی عيب و بی نقص خدا، بر روی صليب قربانی شد تا بهای آزادی ما پرداخت شود و بازخريد شويم. اما مسيح، در قبر باقی نماند و مرگ بر او پيروزی نداشت. او در روز سوم، روحاً و جسماً از مردگان برخاست و زنده است.‏

عیسی مسیح، بر صلیب میخکوب گردید و با درد و رنج جان سپرد. اما او در روز سوم، روحاً و جسماً از میان مردگان قیام نمود و زنده شد. اکنون او که جریمۀ گناهان ما را پرداخته و زنده است، می‌تواند ما را بيامرزد و عادل و نيک محسوب نمايد.‏

عیسی مسیح، بر صلیب مرد و پس از مرگ جسماً و روحاً از مردگان قیام نمود. عیسی به آسمان صعود نمود و از آسمان باز خواهد گشت و تنها ایمانداران و پیروان او حیات جاوید و سعادت ابدی خواهند داشت.‏

عیسی برخلاف آدم که گناه کرد و سقوط نمود، بر شیطان و وسوسه‌های او پیروز گشت و ثابت گردید که او همان نجات‌دهندۀ عالم و برّۀ بی‌عیبی است که می‌تواند در راه گناه آدمیان قربانی شود.‏

ذبح برّه‌های بی‌عیب و پاشیده شدن خون آنها بر بالای خانه‌های بنی‌اسرائیل، تصویر خوبی از قربانی شدن برّۀ بی‌عیب و نقص خدا، عیسی مسیح بود که باید در زمان مقرر صورت می‌گرفت.‏

پوششی که خدا از طریق قربانی شدن حیوان برای آدم و حوّا تدارک دید، تصویری از قربانی شدن عيسی مسیح بی‌گناه و ريختن خون گران‌بهای او بر صليب، به‌خاطر بشریت گناهکار بود.‏

عيسی مسيح پادشاهی کاملاً متفاوت بود و با همۀ پادشاهان زمينی تفاوت داشت. او عادل و صاحب نجات و فروتن بود. پادشاهی مسيح، هرگز پايانی نخواهد داشت و ايمانداران واقعی، با او سلطنت خواهند کرد.‏

نوروز و بهار، زمان مناسبی ايجاد می‌کند که به نوسازی و بازسازی فکر کنيم. همانطور که در طبيعت، نوسازی صورت می‌گيرد، دل و وجود انسان نيز می‌تواند نو و تازه شود. راستی چگونه اين نوسازی در زندگی انسان واقع می‌شود؟

با فرارسيدن فصل بهار و مشاهدۀ تغيير و دگرگونی در طبيعت، خوب است که حق جو از خود بپرسد: "آيا ممکن است که من هم بهاری روحانی را در زندگی خود تجربه کنم؟ راستی برای داشتن چنين تجربه‌ای سهم انسان چيست؟"

در این سال نو ایرانی، مسیح می‌خواهد سال پسندیدۀ خدا را به ما اعلام کند. او می‌خواهد فرصت‌های مردۀ ما را به فرصت‌های الهی تبدیل کند. او می‌خواهد غم و شکستهای ما را به شادی و پیروزی مبدل نماید.‏

خدای نيکو و مهربان ما، در عيسی مسيح که مظهر کامل وجود او است، به جهان آمد تا نجات‌دهنده و رهانندۀ انسان باشد. عيسی مسيح قادر است که انسان را از اسارت گناه و چنگ شيطان آزاد کند و به ما طبيعت و حياتی نو ببخشد.‏

با آمدن نوروز و بهار، خوب است با ديدگاه تازه‌ای به زندگی نگاه کنيم. به‌عنوان يک ايماندار مسيحی، لازم است که به گونه‌ای تازه اولويت‌های خود را تشخيص دهيم و در رابطه با خدا و ديگران و خودمان به اين اولويت‌ها توجه داشته باشيم.‏

با ديدن بهار زيبای طبيعت، متوجه می‌شويم که خدای ما تبديل و دگرگونی را دوست دارد. خدا مايل است درون و باطن ما انسانها را دگرگون و زيبا سازد. عيسی مسيح، با مرگش بر صليب و قيامش از مردگان، بهاری روحانی و معنوی را برای انسان مهيا نموده است.‏

انسان متّکی بر خدا بود، اما گناه کرد و مرکز اتّکای خود را از دست داد. او آزاد بود اما اسیر شد، جاودانی بود ولی دچار مرگ گرديد. پیامبران راستين آمدند تا انسان را تشويق به اطاعت از خدا کنند.‏

پیامبر راستين، مطیع خداست، نه انسان. او درک می‌کند که در حضور خدای مقدس، گناهکار وناقابل است. او الهام خدا را درک می‌کند و می‌داند که ذات انسان چگونه است.‏

پیامبر راستين کسی‌ست که انسان را نسبت به خداوند، حق‌شناس و سپاس‌گزار نمايد و در وجود او، ارادۀ پیروی و اطاعت کردن از فرامین الهی را تقویت کند.‏

خواست خدا اين نيست که انسان، از او جدا باشد و هلاک گردد. خدا می‌خواهد که ما با او اتحاد و رابطۀ نزديکی داشته باشيم. به‌‌همين علت، پيامبران راستين آمدند تا نقشه و کلام خدا را به انسان‌ها اعلام کنند.‏

مسیح آمد تا رابطۀ حيات‌بخشی را که خدا با انسان داشت و به‌خاطر گناهِ انسان، قطع شده بود، از طريق مرگ و قيامش، دوباره برقرار کند. انسان در اتحاد با مسيحِ خداوند، تولد روحانی و زندگی نو می‌يابد.‏

وقتی ایوب بیمار شد و از درد و رنج بی‌تاب بود، شناخت او در مورد خدا بیشتر شد. در آن روز­های سخت و تاریک بود که بينش ايوب نسبت به خدا عميق‌تر شد و توانست خدا را بهتر درک کند.‏

زندگیِ موقت در رحم مادر و همچنين در این جهان فانی، نقشۀ خدا برای انسان نبوده است. طرح و هدف نهایی خدا برای ما انسان‌ها، نجات از گناه و جهنم و يافتن حيات جاودانی در مسيحِ خداوند است.‏

شیطان سرچشمۀ دروغ است و او اولین دروغ تاریخ را به انسان گفت. شيطان قبل‌از سقوط از جايگاه آسمانی‌اش، به فرشتگان خدا دروغ گفت و بعداز سقوط، در باغ عدن به آدم و حوا دروغ گفت.‏

هدف شیطان و ارواح پليدی که پیرو او هستند این است که خواست خدا انجام نشود. بزرگترین هدف شیطان و ديوهايش این است که نگذارند مژدۀ انجیل به سراسر دنیا برسد و مردم نجات يابند.‏

بیش از پنج هزار نمونه از نسخه‌های کتب مقدسه در موزه‌های بزرگ دنیا که همه باهم تطابق دارند صحت کتاب مقدس را ثابت می‌کنند. خداوند نقشه‌ای عالی برای شکست شيطان و نجات انسان داشت.‏

براساس تعليم مسيح، آن‌چه که انسان را نجس می‌سازد، چيزی است که از دل و درون بيرون می‌آيد. داشتن افکار پلید به همان اندازه در‌نظر خدا مکروه است که ارتکاب به گناه.‏

عيسی مسيح، کلمۀ ازلی خدا، جسم گرديد و انسان شد تا بر صليب قربانیِ گناهانِ بشر شود. مطابق کتاب مقدس، مسيح همان برّۀ بی‌عيب خدا است که برای آمرزش گناهان تمام مردم دنیا قربانی شد.‏

خدا، عیسی مسیح خداوند را از حضور خود به این جهان فرستاد تا به‌خاطر گناهان شما بر روی صلیب قربانی بشود و با خون پاکش، دل شما را از گناه طاهر کند و به شما حيات جاودانی عطا کند.‏

پول، اتومبیل، پوشاک، خانه، شغل خوب با حقوق بالا و لذت‌های زودگذر دنيا می‌توانند تبديل به وسائلی در دست شیطان گردند تا مانع شوند که مردم زندگی جاوید با خدای حقيقی را به‌دست آورند.‏

مردم از اطاعت خدا اجتناب می‌ورزند و نمی‌گذارند ارادۀ خدا در زندگی‌شان برقرار شود. انسان‌ها به خدا و کلامش گوش نمی‌دهند و می‌خواهند راه‌های خودخواهانۀ خود را دنبال ‌کنند.‏

خدای حقيقی و زنده واقعاً عظیم و عالی است و قادر به هر کاری می‌باشد. بنابراین می‌تواند تو را از رفتن به جهنم نجات دهد. خداوند را مادامی‌که یافت می‌شود بطلبید و مادامی‌که نزديک است او را بخوانيد.‏

تا زمانی که ايمانداران در این دنیا زندگی می‌کنند، نمی‌توانند کاملاً بی‌‌گناه باشند. بنابراین لازم است که هر‌روز با دلی فروتن و توبه‌کار گناهان دانستۀ خود را به خدا اعتراف کنند.‏

تمام کسانی که در گناه زندگی می‌کنند مثل گوسفندانی گمراه ‌شده هستند و عیسی شبانی است که از آسمان به دنیا آمد تا انسان را از گناه و گمراهی و هلاکت ابدی نجات بخشد.‏

مسيح بر درِ قلب هر یک از ما ایستاده و می‌کوبد و مايل است داخل شود و منجی ما باشد. او به‌خاطر گناهان تک‌تک ما جان خود را بر صليب فدا ساخت تا ما از گناه نجات يابيم و حيات جاودانی داشته باشيم.‏

پیشوایان ادیان مختلف قادر نبودند به پيروان خود اطمينان از آمرزش گناهان و زندگی ابدی در بهشت خدا را بدهند. اما مسيح خداوند، به‌عنوان منجی بشر، به ايمانداران خود آمرزش و حيات جاويد را عطا می‌کند.‏

خدا واحد و يکتاست اما از پدر و پسر و روح‌القدس تشکيل شده است. مسيحيان خدای واحد حقيقی را عبادت می‌کنند. خدا گناه را بی‌سزا نمی‌گذارد و مسيح با مرگ بر صليب، تاوان گناهان ما را پرداخت کرد.‏

عیسی مسیح، انسان را از پریشانی و آيندۀ تاریک و هولناک نجات می‌دهد. تغییر دیگری که در زندگی ایمانداران حقیقی مسيحی صورت می‌گیرد این است که، آرامش و محبت خدا در دل‌شان جای می‌گيرد.‏

مسيح پس از مرگ، در روز سوم با بدنی جلال‌يافته از قبر بیرون آمد. مسیح با مرگ و قيام خود، گناه و مرگ و شيطان را مغلوب نمود. ايمانداران واقعی مسيحی می‌توانند خدا را با روح و راستی عبادت نمايند.‏

شاگردان مسيح ابتدا درک نمی‌کردند که او قرار بود بر صليب کشته شود و سپس از مردگان قيام نمايد. اما مسيح مطابق با کتب مقدس برای گناهان ما مُرد و دفن شد و در روز سوم از مردگان برخاست.‏

برخلاف مسیحيان دروغين، مسيح به ايمانداران واقعی خود تولدی روحانی می‌بخشد و زندگی آنان را تغيير می‌دهد. وقتی شخص تولد تازه را تجربه می‌کند قدرت می‌يابد که عادت‌های گناه‌آلودش را ترک کند.‏

مرگ مسیح بر صليب، نشانۀ شکست او نبود بلکه پیروزی عظیمی بود که خدا نقشۀ آن را ازقبل طرح کرده بود. مرگ مسیح، کاملاً پیروزمندانه بود چون شيطان سرکوب شد و قدرت گناه درهم شکست.‏

مرگ مسیح بر صليب، نشانۀ شکست او نبود بلکه پیروزی عظیمی بود که خدا نقشۀ آن را ازقبل طرح کرده بود. مرگ مسیح، کاملاً پیروزمندانه بود چون شيطان سرکوب شد و قدرت گناه درهم شکست.‏

خدا به‌وسيلۀ موسی معجزات بزرگی انجام داد. وقتی قوم اسرائیل در اسارت بودند، خدا بلایای زیادی بر مصر فرستاد و در‌نهایت ازطریق موسی، قوم یهود را از اسارت در مصر نجات بخشید.‏

همۀ مردم زمين فاسد شده بودند، پس خدا به نوح فرمود تا کشتی بزرگی بسازد، زیرا می‌خواست تمام گناهکاران را نابود کند. اما نوح و خانواده‌اش به‌لطف خدا از طوفان سراسری نجات یافتند.‏

وقتی آدم و حوا در باغ عدن مرتکب گناه شدند و از خدا جدا گشتند، خدا ظهور نجات‌دهنده برای نجات بشر را به آنها وعده داد. عيسی مسيح، تنها راه نجات انسان از اسارت گناه و یافتن حیات جاويدان است.‏

تنها یک خدای حقیقی وجود دارد که آفرینندۀ تمام عالم هستی و موجودات می‌باشد. همه‌چیز تحت اختیار و کنترل خدای قادر مطلق، عادل، مقدس، رحیم، فناناپذیر و مهربان می‌باشد.‏

کشتی نوح تنها یک پنجره رو به آسمان داشت تا آنها به بالا نگاه کنند. عيسی مسيح دری است که به آسمان و ملکوت خدا منتهی می‌شود. فقط با ایمان قلبی به مسیح می‌توانید نجات و حیات جاودانی بیابید.‏

همان‌طور که پیشگویی شده بود، عیسی سه روز پس‌از مرگش، دوباره زنده شد و از مردگان قیام نمود. عیسی پس از رستاخیز، چندین بار بر شاگردان ظاهر گشت و بعداز چهل روز به آسمان صعود نمود.‏

عیسی مسیح در محلی به نام جلجتا بر صلیب کشیده شد. وقتی مسیح بر روی صلیب بود، تاریکی تمام سرزمین را فرا گرفت و سپس پردۀ معبد از بالا تا پايين دو پاره گشت.‏

یهودای خائن که یکی از شاگردان مسیح بود، با دریافت سی سکۀ نقره او را در باغ جتسیمانی تسلیم دشمنان کرد. سران کاهنان و علمای یهود از عیسی متنفر بودند و می‌خواستند او را به قتل برسانند.‏

عیسی با بیان مثل تاکستان و باغبانان و ماجرای قتل پسرِ صاحب تاکستان، از مرگ خود به‌خاطر گناهان بشر و نجات جهانیان سخن ‌گفت. تنها با ایمان به مسیح می‌توانید صاحب حیات جاويدان شوید.‏

عیسی، مرگ و زنده شدن خود از مردگان را پیشگویی کرده بود. همچنین در کتاب مقدس، پیشگویی‌های گوناگونی دربارۀ مرگ مسیح بر صلیب به‌خاطر گناهان بشر و قيام او از مردگان وجود دارد.‏

هفتصد سال قبل‌از میلاد مسیح، اشعیاء پیشگویی‌های متعددی درمورد زندگی، مرگ و قیام نجات‌دهنده بیان کرده بود. آن پیشگویی‌ها در زندگی عیسی مسیح تحقق یافت و ثابت گردید که او نجات‌دهندۀ عالم است.‏

مسيح درطول زندگی‌اش، به بسياری از پیشگویی‌های انبیاء عهد عتيق تحقق بخشيد. وقايع تولد مسيح از باکره، مرگ او بر صليب و رستاخیز او از مردگان، صدها سال قبل‌از ميلاد او پیشگویی شده بود.‏

خدا ازطریق انبيای مختلفی مانند داوود، اشعیا، ارمیا، دانيال و میکاه جزئیات محل تولد، چگونگی به دنیا آمدن و حتی دستگیری و مرگ و رستاخيز نجات‌دهندۀ موعود را بر انسان آشکار ساخته ‌است.‏

رفتار و گفتار ما بر دیگران اثری منفی يا مثبت دارد. وقتی به مسیح ایمان می‌آورید، او به شما شخصیتی نو، نجات و حیات تازه می‌بخشد و می‌توانید تأثیری مثبت بر اطرافیان خود داشته باشید.‏